سفارش تبلیغ
صبا ویژن

علم گنجینه ی کمال
 

 

 ضربات کوچکی به در می زنم و وارد کلاس می شوم . بعد از معرفی خود و .... می روم سراغ تدریس . بچه ها جلد کتاب را نگاه کنید . چی می بینید و بچه ها را با مطالبی که در این کتاب می خوانیم آشنا می کنم .

-          کتاب را باز کنید . بچه ها ، چند صفحه ای را ورق می زنند و صفحه ی مربوط به شروع اولین فصل را باز می کنند .

-          بچه ها صفحه ای را که عکس امام داره بیارین . یکی ، مطلب نوشته شده زیر عکس را بخوونه . یکی دو نفر به همدیگر نگاه می کنند و یکی شروع به خواند ن می کند : "هر کاری را که انسان باورش این است که نسبت به آن کار ضعیف است ، نمی‌تواند آن کار را انجام بدهد... هر کشوری که اعتقادش این باشد که نمی‌تواند خودش صنعتی را ایجاد کند این ملت محکوم به این‌ است که تا آخر نتواند و این اساس نقشه‌هایی بوده است که برای ملل ضعیف دنیا قدرتهای بزرگ کشیده‌اند . "

   

  بعد از تمام شدن مطلب میگم ، صلواتی ختم کنید . اللهم صل علی محمد و آل محمد .

-          یه جمله به این سخنان ، اضافه کنید . بعد از ثانیه هایی سکوت ، یکی میگه : ماااا می توانیم . و بعد از چند ثانیه ، خودم این جمله را اضافه می کنم : ما نقشه هایی را که قدرت های بزرگ برایمان می کشند ، نقش بر آب میکنیم .

داشتم این جمله را می گفتم که شنیدم یکی از بچه ها آروووم به دوستش میگه : امام ، ملت خودش را ضعیف فرض کرده که این طوری گفته .

-           چی گفتیییی .

    هیچی نگفت .

-          کلاس که تموم شد اگه خواستی ، می تونیم بیشتر راجع به این جمله با هم صحبت کنیم . و رفتم سراغ تدریس . ترمودینامیک . آن چنان گرم تدریس بودم و بچه ها با من همکاری می کردند که به کلی جمله ی اون دانش آموز را فراموش کرده بودم و بعد از کلاس هم ، به خانه برگشتم .

بعد از نیم ساعتی ، یکدفعه ، جمله ی اون دانش آموز به یادم اومد . دوباره کتاب را باز کردم و سخن امام را خواندم . برای من که بیشتر سعی کرده ام نیمه ی پر لیوان را ببینم و دوران امام را تجربه کرده ام ، گرفتن چنین نتیجه ای از سخنان امام قابل قبول نبود . آنقدر کلافه بودم و دوست داشتم کاری انجام بدهم که نمی دانی !

گوشی تلفن را برداشتم و شماره ی 111 ، سامانه ی ارتباط مردم با دولت (سامد) ، را گرفتم و پیامی را برای وزیر محترم آموزش و پرورش و همکارانشان گذاشتم و از ایشان خواستم تا در صورت امکان سخنی از امام را که نشان دهنده ی امید ایشان به جوانان بود را با سخن فعلی جایگزین نمایند . در ادامه ی پیام خواستم : در همین صفحه قسمتی از سخنان مقام معظم رهبری را نیز قرار دهند .

بعد از ظهر، وقتی داداش به خانه آمد ، مطلب را برایش بازگو کردم . و او گفت : ما در یک دوران ، ملتی ضعیف و ذلیل بودیم ولی الان در چنان عزتی هستیم که حتی یادآوری آن دوران ، ما را می آزارد . ولی تاریخ راباید خواند و از آن عبرت گرفت . اتفاقا این جمله ی امام خیلی قشنگه و ازم خواست سخنرانی مقام معظم رهبری در تاریخ 14/3/91 را بخوانم . و من خواندم .

 

 

قسمتهایی از آن سخنرانی

امام بزرگوار ما در حق این ملت پدری کرد زیرا از یک طرف مظهر مهربانی و رحمت پدرانه و از طرف دیگر مظهر اقتدار و صلابت بود  ...

در منطق قرآن، عزت واقعی و کامل متعلق به خدا و هر کسی است که در جبهه ی خدایی قرار می گیرد  .

امام راحل در طول حیات خود، چه در عرصه علم و تدریس، چه در دوران دشوار مبارزه و چه در دوران مدیریت و حاکمیت مصداق توکل بر خداوند عزیز و رحیم بود  .

بهمین علت کارهای بزرگی که همه بر امکان ناپذیر بودن آنها تاکید داشتند با طلوع امام شدنی شد و همه سدهایی که غیرقابل نفوذ و ناشکستنی بنظر می رسیدند، با حضور امام شکستنی شدند  .

ملت ایران با احساس عزتی که از درسهای انقلاب و امام آموخت توانست توانایی های خود را کشف کند و با چشم خود شاهدتحقق بسیاری از وعده های الهی از جمله غلبه مستضعفین بر مستکبرین باشد  .

امام در احیای روح عزت ملی بر تفاخر و غرور تکیه نمی کرد بلکه بنا را بر استحکام ساخت درونی ملت می گذاشت و همین امر باعث شد که روح عزت ملی و پیشرفت همچنان در این سرزمین بزرگ جاری باشد  .

 

ملت ایران اکنون در حال حرکت در دامنه است و آن روزی که به قله برسد، دشمنی ها و معارضه های خباثت آمیز نیز به پایان خواهد رسید  .

بدون تردید آینده برای ملتهای مسلمان و ملت ایران، بهتر از گذشته خواهد بود .

 

علاوه بر این ، مقام معظم رهبری در سخنانشان سیر تاریخی سپری شدن دوران ذلت و رسیدن به دوران عزت را خیلی کامل تشریح کرده بودند که جا دارد دوباره و سه باره آن را بخوانیم .  بعد از آرامش ، تصمیم گرفتم ببینم آن صحبت امام در چه تاریخی بیان شده و ....

و بالاخره یافتم آنچه را می جستم . شما هم با من ببینید .

 سخنرانی امام (ره) در تاریخ 31/1/1360

حضار : پرسنل صنایع نظامی کشور و اعضای مکتب الزهرای یزد .

 

         اساس همه شکستها و پیروزیها از خود آدم شروع می‌شود. انسان اساس پیروزی است و اساس شکست است. باور انسان اساس تمام امور است. غربیان و در سابق انگلستان و بعد از او امریکا و سایر کشورهای قدرتمند دنبال این بودند که با تبلیغات دامنه‌دار خودشان به ممالک ضعیف بباورانند که ناتوان‌اند، بباورانند که اینها نمی‌توانند هیچ کاری انجام بدهند؛ اینها باید در صنعت، در نظام، در اداره کشورها، دستشان به طرف قدرتهای بزرگ از شرق و غرب دراز باشد. آنهایی که می‌خواستند مخازن این کشورهای ضعیف را ببرند، نقشه‌های درست فکر کرده آنها این بود که مردم این کشور را، ملت این کشورها را، باورشان بیاورند که خودشان ناتوانند؛ ناتوانی را به خورد کشورهای مستضعف بدهند و خود مردم باور [کنند] که ما نمی‌توانیم صنعتی را خودمان ایجاد کنیم و نمی‌توانیم لشکری را خودمان اداره کنیم و نمی‌توانیم اداره مملکت خودمان را بکنیم. این باور که به وسیله تبلیغات غربزدگان در این ممالک پیاده شد، این کشورها را به تباهی و عقب ماندگی کشاند.

    هر کاری را که انسان باورش این است که ضعیف است نسبت به آن کار، نمی‌تواند آن کار را انجام بدهد. هر قدر، قدرت ارتشی زیاد باشد، لکن قدرت روحی نداشته باشد و باورش آمده باشد که در مقابل فلان قدرت و فلان قدرت نمی‌تواند ایستادگی کند، این ارتش محکوم به شکست است و هر کشوری که اعتقادش این باشد که نمی‌تواند خودش صنعتی را ایجاد کند این ملت محکوم به این است که تا آخر نتواند و این اساس نقشه‌هایی بوده است که برای ملل ضعیف دنیا قدرتهای بزرگ کشیده‌اند.

و قلمفرسایانی که در راه آنها قلمفرسایی می‌کردند و غربزدگانی که وابسته به آنها بودند، این مطلب را به‌طور وسیع تبلیغ کردند، به طوری که این ممالک باورشان آمده بود که هیچ کاری از آنها ساخته نیست و هیچ امری از امور کشوری و لشکری و صنعت و سایر اموری که در تمدن بشر دخالت دارد از عهده اینها ساخته نیست و باید از غرب و از قدرتهای بزرگ اینها تبعیت کنند، لشکرشان مستشار لازم دارد و کشورشان مدبّر. این باور مادامی که در کشورهای جهان و کشورهای مستضعف هست، برای خاطر همین باور تا آخر مبتلا و وابسته هستند  .

شما چنانچه باورتان آمده باشد که نمی‌توانید صنعت درست بکنید و نمی‌توانید صنایع بزرگ و کوچک را و چیزهایی که احتیاج به غرب بوده است خودتان آنها را درست بکنید، تا این باور هست، نمی‌توانید که انجام بدهید. اول باید خودتان را درست کنید؛ اول باید باورتان بیاید که ما هم انسانیم، ما هم قدرت تفکر داریم، ما هم قدرت صنعت داریم . این قدرت در همه افراد بشر بقوه هست.

ان شاء الله، خدای تبارک و تعالی به شما کمک کند، همان طوری که تا کنون کمکهای غیبی خدای تبارک و تعالی بوده است و این کشوری که کشور ائمه هدی و کشور صاحب الزمان - سلام الله علیه - است کشوری باشد که تا ظهور موعود ایشان به استقلال خودش ادامه بدهد؛ قدرت خودش را در خدمت آن بزرگوار قرار بدهد که عالم را ان شاء الله، به عدل و داد بکشد و از این‌جورهایی که بر مستضعفان می‌گذرد جلوگیری کند.

ان شاءا... .

تصمیم دارم متن کامل سخنرانی امام (ره) را برای دانش آموز عزیزم ببرم .و دوباره از او بخواهم جمله ای به آن اضافه کند .  امیدوارم با جمله اش مرا نسبت به خود امیدوار کند .

 


[ پنج شنبه 91/7/6 ] [ 9:34 عصر ] [ رنگین کمان ] [ نظر ]
.: Weblog Themes By themzha :.

درباره وبلاگ

امام رضا(ع) : علم گنجینه ی کمال است و کلید آن گنجینه ، پرسش کردن است .
امکانات وب


بازدید امروز: 70
بازدید دیروز: 9
کل بازدیدها: 68955
*